جدول جو
جدول جو

معنی مولانا صفی - جستجوی لغت در جدول جو

مولانا صفی
(صَ)
مولانا مولانا صفی، پسر مولانا حسین واعظ است و بغایت جوانی درویش وش و دردمند و فانی صفت است و دو بار بجهت شرف صحبت خواجه عبیدالله از هرات به دارالفتح سمرقند رفت، گویند که آنجا بشرف قبول ممتاز و بسعادت ارشاد و تلقین سرفراز گشته به خراسان آمد و طبعش خوب است. این مطلع از اوست:
با لب لعل و خط غالیه گون آمده ای
عجب آراسته از خانه برون آمده ای.
(ترجمه مجالس النفائس ص 98)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مولانا صوفی مؤلف مجالس النفائس آرد: شخصی دانشمند بود و میل صحبت درویشان کرد و از این جهت بخدمت شیخ محمد لاهیجی رفت و با درویشان او در خلوت اربعین نشست، چون پنج روزی بر این بگذشت، روزی از خلوت خانقاه بیرون آمد و به راه شرابخانه رفت و چندان می خورد که مست گشت و به خلوت بازشد، این مطلع گفت و بخانقاه فرستاد:
مرشد ماست خم باده که در روی زمین
نیست پیری به ازو صاف دل و گوشه نشین،
(مجالس النفائس ص 391)،
از شعرای ایران است اصلاً از اتراک جغتائی است و مدتی قلندروار سیاحت میکرد، از اوست:
عاشق نشدی محنت هجران نکشیدی
کس پیش تو غمنامۀ هجران چه گشاید،
(قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
مولانا غنی عبدالغنی. او از مشاهیر دانشمندان و شاعران عثمانی است. به شغل قضاء شام و بعد قاهره منصوب شد و پس از بازگشت از سفر حج دو مرتبه به منصب قضاء استانبول رسید. او راست: حاشیه ای بر حاشیۀ تجرید. به فارسی و ترکی شعر گفته است. منشآتی نیز دارد. این شعر از اوست:
حباب آسان رفت از سر هوای جام جم بیرون
از آن از بزم می هرگز نخواهم زد قدم بیرون.
این شعر ترکی نیز از اوست:
طالعمدر با که گون گوسترمین دودایچره آه
آسمانی بر بلا در عاشقه دود سیاه.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(صَ رَ)
مولانا، مؤلف مجمعالخواص آرد: در همدان صرافی میکرد. شجاع وکمانگیر زبردست بود، ولی مغزش خالی از خبط نبود، زیرا دیوان امیر شاهی و قصاید مولانا کاتبی را تتبع کرده و یک بیت معقول از وی سر نزده بود. اشعار خود را چنان با متانت و طمطراق می خواند که اگر مستمعش را احیاناً امیرخسرو توهم میکرد بهیچوجه خجالت نمی کشید، ولی در محل مذکورشان (؟) این دو بیت را از وی شنیدم:
قسم به لطف کم و جور بی نهایت تو
که با کسی نکنم شمه ای شکایت تو.
جائی که تو با کسی نشینی
کس با دگری چرا نشیند.
(مجمعالخواص ص 248)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
مولانا مولانا صبری، صاحب مجالس النفائس گوید: خوارزمی است. لیکن شخصی ابدال و پریشان حال دایم مفلس و قلاش و مختلط با مردم اوباش و از دیوانگی با مردم بسر نمیبرد و طبع و نظم قوی داشت و غزل خوب می گفت ولیکن معنی شعر خود را نمی دانست و این مطلع از اوست:
بروز تشنگی آب روان نبود هوس ما را
دم تیغ ترا گر بر گلو رانیم بس ما را.
(مجالس النفائس ص 289)
لغت نامه دهخدا